کد مطلب:301332 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

مناقب و فضائلی از حضرت زهراء که در آغازش سوگند یاد شده است


1- در ضمن حدیثی طولانی از خداوند متعال نقل شده است كه فرمود: ای فاطمه به عزت و جلال و برتری جایگاه و مقامم سوگند كه دو هزار سال پیش از آنكه آسمان ها و زمین را بیافرینم با خود قسم خوردم كه دوستان تو فرزندان تو را به آتش عذاب نكنم. [1] .

2- در ضمن حدیثی طولانی از رسول صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده كه فرمود: ای فاطمه، سوگند به آن كس كه مرا به راستی مبعوث كرد دخول بهشت بر همه مخلوقات حرام است تا اینكه من داخل آن شوم، و تو نخستین كسی هستی كه بعد از من وارد بهشت می شوی، در حالیكه زیوری پوشیده و برخوردار از نعمت، و خوشحال هستی، ای فاطمه گوارایت باد، سوگند به آن كسی كه مرا به حق مبعوث كرد تو بانوی زنانی هستی كه وارد بهشت می شوند. سوگند به آن كسی كه مرا به راستی مبعوث فرمود: همانا جهنم چنان فریادی برآورد كه هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی باقی نمی ماند مگر آنكه از هوش می رود، به او خطاب می شود ای جهنم! خداوند جبار به تو می گوید: به عزت من، آرام باش و در جای خود آرام بگیر، تا اینكه فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به سوی بهشت عبور كند و هیچ گرد و غبار و مسكنت و ذلتی او را فرانگیرد.

سوگند به آن كسی كه مرا بر حق مبعوث كرد هر آینه حسن و حسین


نیز داخل می شوند، حسن در طرف راستت و حسین در طرف چپ تو و تو از بالاترین نقطه بهشت در پیشگاه پروردگار در جایگاهی رفیع بر دیگران اشراف داری لواء حمد در دست علی بن ابی طالب است هر گاه كه خلعتی بر من پوشانده شود بر او نیز پوشانده شود و هر امتیازی كه به من داده شود به او نیز داده خواهد شد.

سوگند به آن كسی كه مرا به راستی مبعوث فرمود: به دشمنی و خصومت با دشمنان تو به پا می خیزم و آنان كه حق تو را گرفتند و رشته دوستی با تو را بریده و بر من دروغ بستند، پشیمان خواهند شد، و در مقابل من به زمین كشانیده می شوند و من می گویم، امت من، امت من، و گفته می شود، آنان بعد از تو تبدیل و تحریف نمودند و به سوی آتش دوزخ برده می شوند. [2] .

3- و از آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده: كه نزدیك وفاتش بعد از آنكه دست فاطمه زهرا علیهاالسلام را در دست حضرت علی علیه السلام گذاشت به آن حضرت فرمود: ای ابوالحسن، این امانت خداوند و ودیعه رسول او محمد در نزد توست، پس خداوند و مرا در مورد او محافظت نما و تو این كار را خواهی كرد، ای علی به خدا سوگند كه او بانوی زنان اهل بهشت از گذشتگان و آیندگان است.

به خدا سوگند كه او مریم كبری است، آگاه باش، به خدا سوگند عمرم به پایان نیامد مگر اینكه برای او شما از خداوند درخواست كردم و آن چه را كه خواستم خداوند به من بخشید، ای علی هر آن چه را كه فاطمه به تو دستور داد انجام بده، من به او دستوراتی داده ام كه جبرئیل آن دستورات را داده است... به خدا سوگند ای فاطمه راضی نخواهم شد تا اینكه تو راضی شوی، نه به خدا سوگند، راضی نخواهد شد تا اینكه تو راضی


شوی، نه، به خدا سوگند راضی نخواهم شد تا اینكه تو خشنودی گردی. [3] .

4- حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به هنگام وفاتش به حضرت فاطمه علیهاالسلام خطاب كرده فرمود: سوگند به كسی كه مرا به حق مبعوث فرمود به خاطر گریه تو عرش خداوند و ملائكه ای كه اطراف آن می باشند و آسمان ها و زمین ها و آن چه كه در آنها زندگی می كنند گریه خواهند كرد. [4] .

5- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: [5] سوگند به آن كس كه جانم در دست او است، زهراء علیهاالسلام همان بانوئی است كه در صحنه قیامت بر ناقه ای سوار شده و عبور می كند در حالیكه سر آن شتر از ترس خدا، دو چشمش از نور خدا، افسارش از شكوه خدا، گردنش از روشنائی خدا، كوهانش از رضوان خدا، دمش از قدس خدا، پاهایش از بزرگواری خدا است، اگر راه رود تسبیح گوید، و اگر بیارامد تقدیس و تنزیه كند، بر او است هودجی از نور كه در آن بانوئی نشسته كه انسان است ولی در حقیقت حوریه بهشتی است، عزیز و گرامی است، گردآوری شده و آفریده گشته و ساخته شده و از سه بخش تشكیل یافته، آغازش از مشك خوشبوی و میانه اش از عنبر سپید و قسمت آخرش از زعفران سرخ است كه با آب حیات به هم آمیخته كه اگر آب دهانش را در هفت دریای شور بیفكند شیرین و خوشگوار شود و اگر ناخن كوچكش به دنیا برسد خورشید و ماه را در هم می گیرد جبرئیل در سمت راست، میكائیل در سمت چپ، علی علیه السلام در پیش روی و حسن و حسین از پشت سرش در حركتند و خداوند متعال از او مواظبت كرده و نگه داری می فرماید و با این حالت وارد صحرای محشر می شوند، در این هنگام از سوی پروردگار ندا می رسد، ای آفریدگان، دیده هایتان را


فروبندید و سرها را به زیر افكنید، این فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر شما است. همسر علی امام شما و مادر حسن و حسین است.

با این حالت، فاطمه بر صراط می گذرد در حالی كه دو چادر سفید بر سر انداخته است، هنگامی كه وارد بهشت شده و به نعمتهائی كه خداوند برایش مهیا ساخته می نگرد این آیه را قرائت می كند:

«بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شكور، الذی احلنا دار المقامه من فضله لایمسنا فیها نصب و لایمسنا فیها لغوب» [6] .

در این هنگام خداوند متعال به آن حضرت وحی كرده و می فرماید: ای فاطمه! از من در خواست كن به تو می بخشیم، از من بخواه خشنودت خواهم ساخت، حضرت می گوید:خداوندا تو خود آرزوی منی و بالاتر از آرزوئی، از تو می خواهم كه دوستانم و دوستان عترتم را به آتش، عذاب نكنی، تا آخر حدیث. [7] .


6- در ضمن حدیثی طولانی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است كه فرمود: سوگند به آن كسی كه مرا به بزرگواری مبعوث فرمود و رسالت و پیامبری را ویژه من گردانید، من او را به همسری علی ندادم، بلكه خداوند تبارك و تعالی از فراز عرش خود او را با علی همسر ساخت و تا علی راضی نشده بود من راضی نشدم و علی هم راضی نشد تا اینكه من راضی شدم، و من راضی نشدم تا اینكه فاطمه راضی شد و فاطمه راضی نشد، تا

اینكه خداوند پروردگار جهانیان راضی شد. [8] .

7- در ضمن حدیثی طولانی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است كه فرمود: ملائكه تسبیح و تقدیس پروردگار را انجام می دادند، خداوند متعال فرمود: سوگند به عزت و جلالم كه ثواب و پاداش تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای دوستان این زن و پدر و شوهر و پسرانش قرار خواهم داد. [9] .

8- از جعفر بن محمد از پدرش از جدش: نقل شده است كه فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام در نزد آن حضرت بودند، حضرت فرمود: سوگند به آن كسی كه مرا به راستی به پیامبری برگزید بر روی زمین مخلوقی محبوبتر و گرامی تر از ما در پیشگاه خداوند وجود ندارد. [10] .

9- از قول عایشه نقل شده است كه گوید: روزی فاطمه بسوی ما می آمد. نه، سوگند به خداوندی كه جز او خدائی نیست راه رفتنش از راه رفتن رسول خدا كم نمی آمد، همینكه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چشمش به او افتاد فرمود خوش آمدی دخترم، خوش آمدی دخترم، فاطمه خود گوید كه حضرت به من فرمود: آیا دلت نمی خواهد كه روز قیامت به عنوان بانوی زنان جهانیان وارد محشر بشوی؟! [11] .

10- در ضمن حدیثی طولانی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است كه فرمود: دخترم، سوگند به آن كسی كه مرا به راستی به پیامبری برگزید او خود تو را به همسری آقای دنیا و آخرت- علی علیه السلام درآورد. [12] .


11- و نیز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: سوگند به آن كسی كه مرا به راستی به نبوت برگزید تو بانوی زنان جهانی. [13] .

12- ابوایوب انصاری گوید: كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیمار شد، فاطمه علیهاالسلام به عیادت آن حضرت آمد و گریه كرد حضرت فرمود: ای فاطمه، به خاطر ارزش و احترامی كه خداوند به تو گذاشت تو را به كسی كه در اسلام از دیگران سابقه اش جلوتر و علمش بیشتر بود به همسری درآورد، همانا خداوند متعال توجه و عنایتی مخصوص به اهل زمین فرمود از بین آنان مرا اختیار كرد و مرا پیامبری مرسل قرار داد، آنگاه بار دیگر به زمین توجه فرمود، از بین آنان شوهرت را برگزید، و به من وحی كرد تا تو را به ازدواج با او درآورم و او را وصی خود قرار دهم، ای فاطمه، بهترین پیامبران از ما است و او پدرت می باشد و بهترین اوصیاء از ما است و او شوهرت می باشد، و بهترین شهیدان از ما است كه حمزه عموی پدرت باشد، و از ما است كسی كه دارای دو بال است و در بهشت به وسیله آن دو بال پرواز می كند و به هر جا بخواهد می رود و او جعفر پسر عموی پدرت می باشد، و از ما است دو نواده این امت و دو آقای جوانان اهل بهشت، حسن و حسین كه آن دو پسران تویند و سوگند به آن كسی كه جانم در دست او است از ما است مهدی این امت و او از فرزندان تو است. [14] .

13- از امام باقر و امام صادق علیهاالسلام نقل شده كه فرمودند: به هنگامی كه رویدادهای تلخ اتفاق افتاد فاطمه علیهاالسلام گریبان عمر را گرفته و جلو كشیده و فرمود: به خدا سوگند ای پسر خطاب، اگر نبود كه از رسیدن بلاء به بی گناهان خوشم نمی آمد می دیدی كه خدا را سوگند داده و به سرعت


دعایم مستجاب می شد. [15] .

14- عیاشی بدین گونه روایت كرده است: فاطمه علیهاالسلام از منزل بیرون آمده و فرمود: ای ابوبكر آیا می خواهی مرا بیوه كنی؟ به خدا سوگند اگر از او دست برنداری موهایم را پریشان كرده، گریبان چاك زده، كنار قبر پدرم رفته و پروردگارم را فریاد می زنم... سلمان رضی الله عنه خود را به حضرت رسانیده و گفت: ای دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم خداوند پدرت را به عنوان رحمت مبعوث كرد، برگرد به خانه خودت، فرمود: ای سلمان، می خواهند علی را بكشند، و من نمی توانم در مرگ علی صبر كنم، مرا رها كن تا نزد قبر پدرم رفته گیسوان پریشان كرده. گریبان را چاك زده و پروردگارم را فریاد زنم، سلمان گفت: من می ترسم كه مدینه به زمین فرورود، علی مرا نزد تو فرستاده و دستور داده كه به خانه ات برگردی و از این كار صرف نظر كنی، حضرت فرمود: اگر چنین است پس برمی گردم و صبر می كنم و گوش به دستور او داده و اطاعت می كنم. [16] .

15- در ضمن حدیثی طولانی از امام باقر علیه السلام نقل شده است كه فرمود: به خدا سوگند ای جابر، در روز قیامت حضرت فاطمه بسان پرنده ای كه دانه خوب را از بد جدا می سازد، شیعیانش با آن حضرت نزدیك در بهشت می رسند خداوند در دلهای آنان می افكند كه برگردید و بنگرید، همینكه برگشته و توجه می كنند خداوند متعال می فرماید: ای دوستان من، چرا برگشته اید با اینكه من در بین شما فاطمه دختر حبیبم را به شفاعت پذیرفته ام؟ می گویند، پروردگارا دوست داریم كه قدر و منزلت ما در چنین روزی شناخته شود، خداوند متعال می فرماید: برگردید و به بینید چه


كسی شما را به خاطر دوستی فاطمه دوست داشته است، ببینید چه كسی شما را بخاطر محبت فاطمه اطعام كرده است، بنگرید و به بینید چه كسی شما را به خاطر دوستی فاطمه لباس پوشانیده است، بنگرید چه كسی شما را بخاطر دوستی فاطمه یك بار سیراب كرده است، بنگرید چه كسی غیبتی را از شما بخاطر دوستی فاطمه برگردانده است، دستش را گرفته او را داخل بهشت كنید،

حضرت باقر فرمود: به خدا سوگند در بین مردم كسی جز شك كننده یا كافر و یا منافق باقی نخواهد ماند. [17] .

16- ابن عباس گوید: به خدا سوگند برای فاطمه كفو و همتائی جز علی علیه السلام نبود. [18] .

17- امام محمد باقر علیه السلام فرمود: هنگامی كه فاطمه زهراء متولد شد، خداوند به فرشته ای وحی فرستاد تا زبان حضرت محمد را گویا كند، حضرت او را فاطمه نامیده و سپس فرمود: من تو را به وسیله علم جدا ساختم، من تو را از ناپاكی جدا ساختم سپس حضرت باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند كه خداوند آن حضرت را در عالم ذر و میثاق به علم جدا ساخته و از ناپاكی پاك و مبری نموده بود. [19] .

علامه مجلسی در شرح این حدیث گوید: «تو را به علم بریدم» یعنی از جهل و نادانی به سبب علم بریدم و یا جدائی از دوران شیر خوارگی تو را مقرون و همراه با علم نمودم، كنایه از آنكه در آغاز آفرینش نسبت به علوم الهی عالم و دانشمند بوده است. [20] .

18- اصبغ بن نباته گوید: از امیرالمومنین علی علیه السلام شنیدم كه


می فرمود: به خدا سوگند به سخنی لب می گشایم كه جز من كسی غیر از انسان كذاب آن سخنان را نگوید: از پیامبر رحمت ارث بردم و همسرم بهترین زنان امت است و من بهترین جانشینان و اوصیاء می باشم. [21] .

19- علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند او را به خشم در نیاوردم، تا هنگامی كه زنده بود او را وادار به كاری كه خوشش نیاید نكردم، او هم مرا به خشم نیاورد و نافرمانی نكرد، هر گاه كه به او نگاه می كردم غم و اندوه از دلم زدوده می شد. [22] .

20- و نیز از آن حضرت نقل شده است كه: به خدا سوگند شروع به تجهیز او كرده و او را در پیراهن خودش غسل دادم و پیراهن را به یكسو نزدم، بخدا سوگند میمنت و بركت داشت و پاك و پاكیزه بود، بعد با زیادتی حنوط رسول خدا او را حنوط داده [23] و او را در كفن های خودش پوشانیدم، وقتی كه خواستم بندهای كفن را ببندم صدا زدم: ای ام كلثوم، ای زینب، ای سكینه، ای فضله، ای حسن، ای حسین بیائید و از مادرتان بهره بگیرید،فراق و جدائی فرارسیده و دیدار به بهشت و قیامت موكول شده است.

حسن و حسین علیهماالسلام جلو آمده و صدا می زدند، آه و افسوس، غم و اندوهی همیشگی از فقدان جدمان محمد صلی الله علیه و آله و سلم و مادرمان فاطمه زهراء، ای مادر حسن، ای مادر حسین، آنگاه كه جدمان محمد مصطفی را دیدار كردی سلام ما را به او برسان و به آن حضرت بگو: بعد از تو در دنیا یتیم ماندیم.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: خدا را گواه می گیرم كه فاطمه ناله ای كرد


و فریادی كشید و دستهایش را كشیده و آن دو را به آرامی در آغوش گرفت و در این لحظه هاتفی صدا زد، ای ابوالحسن آن دو را از روی سینه مادرشان بلند كن كه به خدا سوگند فرشتگان آسمانها را به گریه درآوردند، دوست مشتاق دیدار دوست است. [24] .

حضرت می فرماید كه آن دو را از روی سینه فاطمه بلند كرده و شروع به بستن بندهای كفن او نموده و در آن لحظه این اشعار را می سرودم.


فراقك اعظم الاشیاء عندی

و فقدك فاطم ادهی الثكول


فراق و جدائی تو در نزد من بزرگترین چیزها است و فقدان تو ای فاطمه سنگین ترین مصیبت ها است.


سابكی حسره و انوح شجوا

علی خل مضی اسنی سبیل


از سر حسرت می گریم و از سر اندوه نوحه سرائی می نمایم بر دوستی كه گام بر روشن ترین راه نهاده است.


الا یا عین جودی و اسعد بنی

فحزنی دائم ابكی خلیلی


ای دیده اشك بریز و با من همراهی كن اندوه من همیشگی است و بر دوستم می گریم.


[1] قمي، حاج شيخ عباس، سفينه البحار 2/ 375.

[2] مجلسي، ملا محمد باقر، بحارالانوار 22/ 491.

[3] مجلسي، ملا محمد: باقر بحارالانوار 22/ 491- 484.

[4] مجلسي،ملا محمد: باقر بحارالانوار 22/ 491- 484.

[5] تاويل الايات 2/ 484، اين حديث را حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم در پاسخ درخواست سلمان كه درخواست كرد از فضائل حضرت زهرا عليهاالسلام در روز قيامت بگويند: فرمود.

[6] فاطر، 34، 35، سپاس پروردگاري را كه اندوه را از ما برد، همانا پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است، خداوندي كه ما را در خانه جاويد از فضل خود جاي داد كه در آن جا زحمت و رنجي به ما نرسد.

[7] اگر قرار باشد از جهاني ديگر كه معيارهايش با اين جهان تنگ مادي كاملا متفاوت است و اصولا ماده در آنجا نه با اين تعريفي است كه در محدوده حواس محدود ما تعريف مي شود،سخن به ميان آيد، با چه الفاظ و مفاهيم و ادبياتي مي توان سخن گفت كه براي گرفتاران در چهارچوبه مادي محدود اين جهان شگفت انگيز نباشد و يا اگر بي خرداني بخواهند به تمسخر گيرند جاهلانه به مسخره نگيرند؟ آيا چنين ادبيات و زبان و مفاهيمي وجود دارد؟! براي اكثريتي از مردم كه با ناقه نديده و اگر ديده اند فقط شيرش را خورده، پشمش را چيده و لباسي ساخته و گاهي هم بر آن سوار شده اند و ديگر حتي زحمت تفكر و انديشه در كيفيت خلقت آن كه يكي از ساده ترين مخلوقات عالم مادي است به خود نداده اند چگونه مي توان مركوب بهترين انسان را كه عصاره خلقت و رمز آفرينش است در صحنه قيامت ترسيم كرد؟ با چه معياري از اين معيارهاي محدود مي توان ناقه اي تصور كرد كه سرش از خشيت خدا و دمش از قدس خدا و كوهانش از رضوان خدا باشد؟! اصولا آيا مراحل لطافت و ضخامت ماده كه همه از ماء بسيط آفريده شده و در هر نشئه عوارضي به خود مي گيرند. دنيا و آخرت، روح و جسم، خورشيد و ماه و فرشتگان و جن و انس همه از اويند بدانسان كه در روايات وارده از اهل البيت عليهم السلام رسيده است به طور جدي مورد مطالعه دانشمندان علوم طبيعي و زيست شناسان قرار گرفته است؟نه از آنان توقع نيست، آيا حديث شناسان و مدعيان شناخت اسلام و اسلام شناسان حوزه هاي علميه صرف نظر از پيش شناخته هاي فلسفه طبيعي يونان آيا با ديدي جدي و تحقيقاتي اين گونه روايات را كه در حقيقت خلقت از ائمه معصومين رسيده است نگريسته اند؟! يا اينكه: «الانسان عدو لما جهله» به هر حال اگر نتوانستيم تصويري از چنان ناقه اي و چنان حالتي در ذهن خود بياوريم چندان هم تعجب نكرده كه جاهلانه آن را رد كنيم. بلكه اين گونه احاديث را در كنار بقيه آيات قرآني و احاديث و رواياتي بگذاريم كه سخن از برزخ و سكرات موت و قيامت و بهشت و جهنم و حساب و ميزان و حور و قصور، آنها از آب و عسل... به ميان آورده است و همه اينها را به عنوان يك سيستم جامع و منسجم و يك ديد واقع بينانه از حقيقت ماده و حيات و به عنوان يك جهان شناسي در يك فرهنگ خاص با مفاهيم و ادبياتي ويژه خود بنگريم كه در آن صورت براي كساني كه امكان وجود عوالمي غير از عالم محدود مادي را قائلند اعتقاد به چنين ناقه اي و باور داشتن عظمت خيره كننده اي براي بانوئي «ممتحنه» كه تمام مراحل آزمايش عالي خود را به بهترين وجه گذرانيده و اسلام و پيشوايانش را مديون جهاد و عبادت و مظلوميت و صبر و تقواي خود ساخته است، مطلب مشكلي نيست. (مترجم).

[8] مرعشي نجفي، سيد شهاب الدين، ملحقات احقاق الحق، 18/ 174.

[9] بحراني، عبدالله، عوالم العلوم 11/ 6.

[10] بحرالمعارف / 687.

[11] المجالس السينه ج 2/ جزء پنجم / 63.

[12] ابن مغازلي، المناقب / 399.

[13] ابن مغازلي، المناقب /399.

[14] قندوزي، ينابيع الموده / 436 و مثل همين حديث در منتخب الاثر تاليف صافي گلپايگاني / 192.

[15] كليني، محمد بن يعقوب: كافي ج 1/ 260 باب ميلاد حضرت زهراء عليهاالسلام.

[16] محدث قمي، حاج شيخ عباس: بيت الاحزان 86- 87.

[17] علامه مجالسي، ملا محمد باقر: بحارالانوار 43/ 65.

[18] علامه مجلسي، ملا محمد باقر، بحارالانوار 43/ 101.

[19] كليني، محمد بن يعقوب: كافي 1/ 460.

[20] علامه مجلسي، ملا محمد باقر: مراه العقول 5/ 344.

[21] علامه مجلسي، ملا محمد باقر، بحارالانوار 43/ 143.

[22] علامه مجلسي، ملا محمد باقر، بحارالانوار 43/ 134.

[23] قبلا گفتيم كه جبرئيل حنوطي آورد حضرت رسول بخشي از آن را به فاطمه عليهاالسلام اختصاص داد.

[24] علامه مجلسي، ملا محمد باقر، بحارالانوار 43/ 179- 180.